تحقیقات،مقالات(متن كامل نامه 53 امام علی علیه السلام به مالك اشتر به سه زبان عربی، فارسی و انگلیسی)
داستان ها و معجزات قران
ضمن تشکر از استاد عزیزم اقای احمد شفازاده که در راه اندازی این سایت مرا راهنمایی کردند

وَ مِنْ عَهْد لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
عهدنامه مكتوب آن حضرت است
كَتَبَهُ لِلاَْشْتَرِ النَّخَعِىِّ رَحِمَهُ اللّهُ لَمّا وَلاّهُ عَلى مِصْرَ وَ اَعْمالِها.
براى مالك اشتر نَخَعى ـ رحمه اللّه ـ زمانى كه او را به امارت مصر و مناطق تابعه آن انتخاب نمود
حينَ اضْطَرَبَ اَمْرُ اَميرِها مُحَمَّدِ بْنِ اَبى بَكْر.
و اين برنامه به وقتى بود كه كار حاكم مصر محمد بن ابوبكر در آشفتگى قرار داشت.
وَ هُوَ اَطْوَلُ عَهْد كَتَبَهُ وَ اَجْمَعُهُ لِلْمَحاسِنِ
اين عهدنامه طولانى ترين عهدنامه و از جهت دربرداشتن خوبيها جامع ترين آنهاست
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ

هذا ما اَمَرَ بِهِ عَبْدُاللّهِ عَلِىٌّ اَميرُ الْمُؤْمِنينَ، مالِكَ بْنَ الْحارِثِ
اين فرمانى است كه بنده خدا اميرالمؤمنين در پيمانش به مالك بن حارث

1

 
الاَْشْتَرَ فى عَهْدِهِ اِلَيْهِ حينَ وَلاّهُ مِصْرَ، جِبايَةَ خَراجِها، وَ جِهادَ
اشتر زمانى كه او را به فرمانروايى مصر برگزيد دستور داد، تا مالياتهاى آن را جمع كند، و با دشمنش
عَدُوِّها، وَ اسْتِصْلاحَ اَهْلِها، وَ عِمارَةَ بِلادِها.
جهاد نمايد، و به اصلاح اهلش برخيزد، و شهرهايش را آباد سازد.
اَمَرَهُ بِتَقْوَى اللّهِ، وَ ايثارِ طاعَتِهِ، وَ اتِّباعِ ما اَمَرَ بِهِ فى كِتابِهِ:
او را فرمان مى دهد به تقواى الهى، و مقدم داشتن طاعت خدا، و پيروى آنچه را كه خداوند در كتابش
مِنْ فرائِضِهِ وَ سُنَنِهِ الَّتى لايَسْعَدُ اَحَدٌ اِلاّ بِاتِّباعِها، وَ لايَشْقى
از واجبات و سنّت هاى خود امر فرموده، كه كسى جز به پيروى آنها خوشبخت نمى شود، و جز به انكار
اِلاّ مَعَ جُحُودِها وَ اِضاعَتِها; وَ اَنْ يَنْصُرَ اللّهَ سُبْحانَهُ بِقَلْبِهِ وَ يَدِهِ
و ضايع نمودن آنها بدبخت نمى گردد; و ديگر آنكه خداوند سبحان را به قلب و دست و زبانش
وَ لِسانِهِ، فَاِنَّهُ جَلَّ اسْمُهُ قَدْ تَكَفَّلَ بِنَصْرِ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اِعْزازِ مَنْ
يارى كند، زيرا خداوند يارىِ يارى كننده خود، و عزّت آن كس را كه او را عزيز بدارد
اَعَــزَّهُ .
ضامن شده.
وَ اَمَرَهُ اَنْ يَكْسِرَ نَفْسَهُ عِنْدَ الشَّهَواتِ، وَ يَزَعَها عِنْدَ الْجَمَحاتِ،
او را دستور مى دهد كه نفس را به وقت خواسته هاى نابجا درهم شكند، و آن را به هنگام سركشى ها بازدارد،
فَاِنَّ النَّفْسَ اَمّارَةٌ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ اللّهُ.
كه نفس امركننده به بدى است مگر خداوند رحم نمايد.
ثُمَّ اعْلَمْ يا مالِكُ، اَنّى قَدْ وَجَّهْتُكَ اِلى بِلاد قَدْ جَرَتْ عَلَيْها دُوَلٌ
اى مالك، آگاه باش كه تو را به شهرهايى روانه كردم كه پيش از تو فرمانروايانى در آن
قَبْلَكَ مِنْ عَدْل وَ جَوْر، وَ اَنَّ النّاسَ يَنْظُرُونَ مِنْ اُمُورِكَ فى مِثْلِ
به عدالت و ستم حكومت كردند، و مردم به وضع تو به همان صورت مى نگرند كه
2
ما كُنْتَ تَنْظُرُ فيهِ مِنْ اُمُورِ الْوُلاةِ قَبْلَكَ، وَ يَقُولُونَ فيكَ ما كُنْتَ
تو به حاكمان پيش از خود مى نگريسته اى، و همان را در حق تو مى گويند كه تو درباره حاكمان گذشته
تَقُولُ فيهِمْ; وَ اِنَّما يُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالحِينَ بِما يُجْرِى اللّهُ لَهُمْ عَلى
مصر مى گفته اى; شايستگان را به ذكر خيرى كه خداوند بر زبان بندگانش جارى مى كند
اَلْسُنِ عِبادِهِ. فَلْيَكُنْ اَحَبُّ الذَّخائِرِ اِلَيْكَ ذَخيرَةَ الْعَمَلِ الصّالِحِ.
مى توان شناخت. پس بايد محبوبترين اندوخته ها در نزد تو عمل صالح باشد.
فَامْلِكْ هَواكَ، وَ شُحَّ بِنَفْسِكَ عَمّا لايَحِلُّ لَكَ، فَاِنَّ الشُّحَّ بِالنَّفْسِ
بنابراين بر هواهايت مسلط باش، نسبت به خود از آنچه بر تو حلال نيست بخل بورز، زيرا بخل به خود
الاِْنْصافُ مِنْها فيما اَحَبَّتْ اَوْ كَرِهَتْ. وَ اَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ
انصاف دادن از خود است در رابطه با آنچه محبوب يا منفور انسان است. مهربانى و محبت و لطف
وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ، وَ اللُّطْفَ بِهِمْ، وَ لاتَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضارِياً تَغْتَنِمُ
به رعيت را شعار قلب خود قرار ده، بر رعيت همچون حيوان درنده مباش كه خوردن آنان را
اَكْلَهُمْ، فَاِنَّهُمْ صِنْفانِ: اِمَّا اَخٌ لَكَ فِى الدِّينِ، وَ اِمّا نَظيرٌ لَكَ فِى
غنيمت دانى ، كه رعيت بر دو گروهند: يا برادر دينى توانَد، يا انسانهايى
الْخَلْقِ، يَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ، وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ، وَ يُؤْتى عَلى
مانند تو، كه خطاهايى از آنان سر مى زند، علل گناهى بر آنان عارض مى شود، و گناهانى از آنان
اَيْديْهِمْ فِى الْعَمْدِ وَ الْخَطَأِ، فَاَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِكَ وَ صَفْحِكَ مِثْلَ
به عمد يا اشتباه بروز مى كند، پس همان گونه كه علاقه دارى خداوند بخشش و چشم پوشى را به تو
الَّذى تُحِبُّ اَنْ يُعْطِيَكَ اللّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ، فَاِنَّكَ فَوْقَهُمْ،
عنايت نمايد رعيت را مورد عفو و چشم پوشى قرار بده، چرا كه تو از نظر قدرت برتر از آنانى،
وَ والِى الاَْمْرِ عَلَيْكَ فَوْقَكَ، وَ اللّهُ فَوْقَ مَنْ وَلاّكَ،
و آن كه بر تو ولايت دارد بالاتر از تو مى باشد، و خداوند برتر از آن كسى كه تو را والى مصر نموده،
3
 
وَ قَدِ اسْتَكْفاكَ اَمْرَهُمْ، وَ ابْتَلاكَ بِهِمْ.
خداوند كفايت امور رعيّت را از تو خواسته، و به خاطر آنان تو را در عرصه آزمايش قرار داده.
وَ لاتَنْصِبَنَّ نَفْسَكَ لِحَرْبِ اللّهِ، فَاِنَّهُ لا يَدَىْ لَكَ بِنِقْمَتِهِ، وَ لا غِنى
خود را در موقف جنگِ با خدا قرار مده، كه تو را تحمّل كيفر او نيست، و از عفو و
بِكَ عَنْ عَفْوِهِ وَ رَحْمَتِهِ. وَ لاتَنْدَمَنَّ عَلى عَفْو، وَ لاتَبْجَحَنَّ بِعُقُوبَة،
رحمتش بى نياز نمى باشى. از گذشتى كه ازمردم كرده اى پشيمان مشو، و بركيفرى كه داده اى شاد مباش،
وَ لا تُسْرِعَنَّ اِلى بادِرَة وَجَدْتَ مِنْها مَنْدُوحَةً، وَ لا تَقُولَنَّ اِنّى مُؤَمَّرٌ
و به خشمى كه راه بيرون رفتن ازآن وجود دارد شتاب مكن، و فرياد مزن كه من برشما گمارده ام، فرمان
آمُرُ فَاُطاعُ، فَاِنَّ ذلِكَ اِدْغالٌ فِى الْقَلْبِ، وَ مَنْهَكَةٌ لِلدّينِ، وَ تَقَرُّبٌ
مى دهم بايد اطاعت شوم; كه اين وضع موجب فساد دل، و كاهش و ضعف دين، و باعث نزديك شدن
مِنَ الْغِيَرِ. وَ اِذا اَحْدَثَ لَكَ ما اَنْتَ فيهِ مِنْ سُلْطانِكَ اُبَّهَةً اَوْ مَخيلَةً،
زوال قدرت است. هرگاه حكومت براى تو خودبزرگ بينى و كبر بهوجود آورد،
فَانْظُرْ اِلى عِظَمِ مُلْكِ اللّهِ فَوْقَكَ، وَ قُدْرَتِهِ مِنْكَ عَلى ما لاتَقْدِرُ عَلَيْهِ
به بزرگى سلطنت خداوند كه فوق توست و قدرتى كه بر تو دارد و تو را بر خودت آن قدرت و توانايى
مِنْ نَفْسِكَ، فَاِنَّ ذلِكَ يُطامِنُ اِلَيْكَ مِنْ طِماحِكَ، وَ يَكُفُّ عَنْكَ
نيست نظر كن، كه اين نظر كبر و غرورت را مى نشاند، و تندى و شدت را از تو
مِنْ غَرْبِكَ، وَ يَفىءُ اِلَيْكَ بِما عَزَبَ عَنْكَ مِنْ عَقْلِكَ. اِيّاكَ وَ مُساماةَ
بازمى دارد، و عقلِ از دست رفته را به تو بازمى گرداند. از برابر داشتن خود
اللّهِ فى عَظَمَتِهِ وَ التَّشَبُّهَ بِهِ فى جَبَرُوتِهِ، فَاِنَّ اللّهَ يُذِلُّ كُلَّ جَبّار،
با عظمت حق، و از تشبّه خود با جبروت خداوند برحذر باش، كه حضرت او هر گردنكشى را خوار،
وَ يُهينُ كُـلَّ مُخْتال.
و هر متكبرى را بى ارزش و پست مى كند.
4
اَنْصِفِ اللّهَ وَ اَنْصِفِ النّاسَ مِنْ نَفْسِكَ، وَ مِنْ خاصَّةِ اَهْلِكَ،
خدا و مردم را از جانب خود و خواص از خاندانت و كسانى از رعيتت
وَ مَنْ لَكَ فيهِ هَوًى مِنْ رَعِيَّتِكَ، فَاِنَّكَ اِلاّ تَفْعَلْ تَظْلِمْ، وَ مَنْ ظَلَمَ
كه به او علاقه دارى انصاف ده، كه اگر انصاف ندهى ستم كرده اى، و هر كه به بندگان خدا
عِبادَ اللّهِ كانَ اللّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبادِهِ، وَ مَنْ خاصَمَهُ اللّهُ اَدْحَضَ
ستم كند خداوند به جاى بندگان ستمديده خصم او مى باشد، و هركه خداوند خصم او باشد عذرش را
حُجَّتَهُ، وَ كانَ لِلّهِ حَرْباً حَتّى يَنْزِعَ وَ يَتُوبَ. وَ لَيْسَ
باطل كند، و شخص ستمكار محارب با خداست تا وقتى كه از ستم دست بردارد و توبه كند. چيزى در
شَىْءٌ اَدْعى اِلى تَغْييرِ نِعْمَةِ اللّهِ، وَ تَعْجيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ اِقامَة عَلى
تغيير نعمت خدا، و سرعت دادن به عقوبت او قوى تر از ستمكارى
ظُلْم، فَاِنَّ اللّهَ يَسْمَعُ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدينَ، وَ هُوَ لِلظّالِمينَ
نيست، كه خداوند شنواى دعاى ستمديدگان، و در كمين
بِالْمِرْصـادِ.
سـتمكاران است.
وَلْيَكُنْ اَحَبُّ الاُْمُورِ اِلَيْكَ اَوْسَطَها فِى الْحَقِّ، وَ اَعَمَّها فِى
بايد محبوبترين امور نزد تو ميانه ترينش در حق، و همگانى ترينش
الْعَدْلِ، وَ اَجْمَعَها لِرِضَى الرَّعِيَّةِ، فَاِنَّ سُخْطَ الْعامَّةِ يُجْحِفُ
در عدالت، و جامع ترينش در خشنودى رعيت باشد، چرا كه خشم عمومْ خشنودى
بِرِضَى الْخاصَّةِ، وَ اِنَّ سُخْطَ الْخاصَّةِ يُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعامَّةِ.
خواص را بى نتيجه مى كند، و خشم خواص در برابر خشنودى عموم بى اثر است.
وَ لَيْسَ اَحَدٌ مِنَ الرَّعِيَّةِ اَثْقَلَ عَلَى الْوالى مَؤُونَةً فِى الرَّخاءِ، وَ اَقَلَّ
و به وقت آسانى و رفاه احدى از رعيّت بر والى پرخرج تر، و زمان
5
 
مَعُونَةً لَهُ فِى الْبَلاءِ، وَ اَكْرَهَ لِلاِْنْصافِ، وَ اَسْاَلَ بِالاِْلْحافِ، وَ اَقَلَّ
مشكلات كم يارى تر، و هنگام انصاف ناخشنودتر، و در خواهش و خواسته با اصرارتر، و زمان
شُكْراً عِنْدَ الاِْعْطاءِ، وَ اَبْطَاَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ، وَ اَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ
بخشش كم سپاس تر، و وقت منعِ از عطا ديرعذرپذيرتر، و در حوادث
مُلِمّاتِ الدَّهْرِ مِنْ اَهْلِ الخاصَّةِ. وَ اِنَّما عِمادُ الدّينِ، وَ جِماعُ
روزگار بى صبرتر از خواص نيست. همانا ستون دين، و جمعيّت
الْمُسْلِمينَ، وَ الْعُدَّةُ لِلاَْعْداءِ الْعامَّةُ مِنَ الاُْمَّةِ، فَلْيَكُنْ صَغْوُكَ لَهُمْ،
مسلمانان، و مهياشدگان براى جنگ با دشمن توده مردمند، پس بايد توجه
وَ مَيْلُكَ مَعَهُمْ.
و ميل تو به آنـان باشد.
وَلْيَكُنْ اَبْعَدُ رَعِيَّتِكَ مِنْكَ، وَ اَشْنَؤُهُمْ عِنْدَكَ اَطْلَبَهُمْ لِمَعائِبِ
بايد دورترين رعيّت تو از حريم تو، و در شدّت كينه تو نسبت به او كسى باشد كه در حق مردم
النّاسِ، فَاِنَّ فِى النّاسِ عُيُوباً الْوالى اَحَقُّ مَنْ سَتَرَها،
عيبجوتر است، زيرا در مردم عيوبى هست كه والى در پوشاندن آن عيوب از همه كس سزاوارتر است،
فَلاتَكْشِفَنَّ عَمّا غابَ عَنْكَ مِنْها، فَاِنَّما عَلَيْكَ تَطْهيرُ ما
پس دررابطه باعيوبى كه ازمردم بر توپنهان است كنجكاوى مكن، چراكه فقط در آنچه از عيوب مردم نزدتو معلوم
ظَهَرَ لَكَ، وَ اللّهُ يَحْكُمُ عَلى ما غابَ عَنْكَ.
است وظيفه اصلاح دارى، و نسبت به آنچه از عيوب رعيّت بر تو پنهان است خداوند داورى مى كند.
فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ، يَسْتُرِ اللّهُ مِنْكَ ما تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ
پس تا مى توانى عيوب مردم را بپوشان، تا خداوند عيوب تو را كه علاقه دارى از مردم پوشيده بماند
رَعِيَّتِكَ. اَطْلِقْ عَنِ النّاسِ عُقْدَةَ كُلِّ حِقْد، وَ اقْطَعْ عَنْكَ سَبَبَ كُلِّ
پرده پوشى كند. گره هر كينه اى كه از مردم به دل دارى بگشاى، و رشته هر انتقامى را
6
وِتْر، وَ تَغابَ عَنْ كُلِّ ما لايَصِحُّ لَكَ، وَ لاتَعْجَلَنَّ اِلى تَصْديقِ
قطع كن، و در هر چه از ديگران برايت ثابت نشده خود را به غفلت زن، در باور كردن گفتار سخن چينان
ساع، فَاِنَّ السّاعِىَ غاشٌّ وَ اِنْ تَشَبَّهَ بِالنّاصِحينَ.
شتاب مكن، زيرا سخن چين خائن است گرچه خود را شبيه خيرخواهان نشان دهد.

مشـاوران
وَ لاتُدْخِلَنَّ فى مَشُورَتِكَ بَخيلاً يَعْدِلُ بِكَ عَنِ الْفَضْلِ، وَ يَعِدُكَ
در امور خود بخيل را وارد مشورت مكن كه تو را از بخشش مانع گردد، و از تهيدستى
الْفَقْرَ; وَ لا جَباناً يُضْعِفُكَ عَنِ الاُْمُورِ; وَ لا حَريصاً
مى ترساند; و همچنين با بزدل و ترسو كه تو را در اجراى برنامه هايت سست مى نمايد; و نه با طمعكار
يُزَيِّنُ لَكَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ، فَاِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرائِزُ
كه حرص براندوختن و ستمگرى را در نظرت مى آرايد، همانا بخل و ترس و حرص سرشت هايى
شَـتّى يَجْمَعُها سُـوءُ الظَّـنِّ بِاللّـهِ.
جداى از هم اند كه جمع كننده آنها در انسان سوءظن به خداوند است.

وزيــران

اِنَّ شَرَّ وُزَرائِكَ مَنْ كانَ لِلاَْشْرارِ قَبْلَكَ وَزيراً، وَ مَنْ شَرِكَهُمْ
بدترين وزراى تو وزيرى است كه پيش از تو وزير اشرار بوده، و در گناهانشان
فِى الاْثامِ، فَلايَكُونَنَّ لَكَ بِطانَةً، فَاِنَّهُمْ اَعْوانُ الاْثَمَةِ، وَ اِخْوانُ
شركت داشته، چنين كسى نبايد از محرمان تو باشد، كه اينان ياران اهل گناه، و برادران
الظَّلَمَةِ، وَ اَنْتَ واجِدٌ مِنْهُمْ خَيْرَ الْخَلَفِ مِمَّنْ لَهُ مِثْلُ آرائِهِمْ
اهل ستم اند، البته درحالى كه قدرت دارى جانشينى بهتر ازآنان بيابى كه دركشوردارى مانند آنان داراى

7

 
وَ نَفاذِهِمْ، وَ لَيْسَ عَلَيْهِ مِثْلُ آصارِهِمْ وَ اَوْزارِهِمْ، مِمَّنْ لَمْ يُعاوِنْ
رأى و كاردانى است، و بار سنگين گناهان آنان هم بر او نيست، از كسانى كه اهل ستم را در
ظالِماً عَلى ظُلْمِهِ، وَ لا آثِماً عَلى اِثْمِهِ. اُولئِكَ اَخَفُّ عَلَيْكَ مَؤُونَةً،
ستمكارى و گناهكاران را در گناهشان يارى نكرده است. هزينه اينان بر تو سبكتر،
وَ اَحْسَنُ لَكَ مَعُونَةً، وَ اَحْنى عَلَيْكَ عَطْفاً، وَ اَقَلُّ لِغَيْرِكَ اِلْفاً.
و همكاريشان بهتر، و نسبت به تو در طريق عطوفت مايل تر، و الفتشان با بيگانه كمتر است.
فَاتَّخِدْ اُولئِكَ خاصَّةً لِخَلَواتِكَ وَ حَفَلاتِكَ. ثُمَّ لْيَكُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَكَ
اينان را از خاصان خود در خلوتها و مجالس خويش قرار ده. و نيز بايد از وزرايت برگزيده ترينشان نزد
اَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَكَ، وَ اَقَلَّهُمْ مُساعَدَةً فيما يَكُونَ مِنْكَ مِمّا كَرِهَ
تو وزيرى باشد كه سخن تلخ حق را به تو بيشتر بگويد، و نسبت به آنچه كه خداوند براى اوليائش خوش
اللّهُ لاَِوْلِيائِهِ، واقِعاً ذلِكَ مِنْ هَواكَ حَيْثُ وَقَعَ. وَ الْصَقْ بِاَهْلِ الْوَرَعِ
ندارد كمتر تو را يارى دهد، گرچه اين برنامه بر عليه ميل تو به هر جا كه خواهد برسد. به اهل پاكدامنى
وَ الصِّدْقِ، ثُمَّ رُضْهُمْ عَلى اَنْ لايُطْرُوكَ، وَ لايُبَجِّحُوكَ بِباطِل
و صدق بپيوند، و آنان را آنچنان تعليم ده كه تو را زياد تعريف نكنند، و بيهوده به كارى كه انجام نداده اى
لَمْ تَفْعَلْهُ، فَاِنَّ كَثْرَةَ الاِْطْراءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ، وَتُدْنى مِنَ الْعِزَّةِ.
تو را شاد ننمايند، كه تمجيدِ فراوان ايجاد كبر و نخوت كند، و به گردنكشى نزديك نمايد.

نيكوكار و بدكار

وَ لايَكُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسىءُ عِنْدَكَ بِمَنْزِلَة سَواء، فَاِنَّ
نيكوكار و بدكار در برابرت يكسان نباشند، كه اين كار
فى ذلِكَ تَزْهيداً لاَِهْلِ الاِْحْسانِ فِى الاِْحْسانِ، وَ تَدْريباً لاَِهْلِ
نيكوكار را در انجام كار نيك بى رغبت، و بدكار را

8

الاِْساءَةِ عَلَى الاِْساءَةِ، وَ اَلْزِمْ كُلاًّ مِنْهُمْ ما اَلْزَمَ نَفْسَهُ. وَ اعْلَمْ اَنَّهُ
در بدى ترغيب مى كند، هر كدام را نسبت به كارشان پاداش بخش. آگاه باش
لَيْسَ شَىْءٌ بِاَدْعى اِلى حُسْنِ ظَنِّ راع بِرَعِيَّتِهِ مِنْ اِحْسانِهِ اِلَيْهِمْ،
كه چيزى براى جلب خوشبينى حاكم بر رعيت بهتر از نيكى به آنان،
وَ تَخْفيفِهِ الْمَؤُوناتِ عَلَيْهِمْ، وَ تَرْكِ اسْتِكْراهِهِ اِيّاهُمْ عَلى ما لَيْسَ
و سبك كردن هزينه بر دوش ايشان، و اجبار نكردنشان به حقّى كه حاكم بر آنان
لَهُ قِبَلَهُمْ. فَلْيَكُنْ مِنْكَ فى ذلِكَ اَمْرٌ يَجْتَمِعُ لَكَ بِهِ حُسْنُ الظَّنِّ
ندارد نيست. به صورتى بايد رفتار كنى كه خوش گمانى بر رعيتت را در كمك همه جانبه به حاكم
بِرَعِيَّتِكَ، فَاِنَّ حُسْنُ الظَّنِّ يَقْطَعُ عَنْكَ نَصَباً طَويلاً، وَ اِنَّ اَحَقَّ مَنْ
فراهم آرى، كه اين خوش گمانى رنجى طولانى را از تو برمى دارد، و به خوش گمانى تو
حَسُنَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلاؤُكَ عِنْدَهُ، وَ اِنَّ اَحَقَّ مَنْ ساءَ ظَنُّكَ بِهِ
كسى شايسته تر است كه از تو احسان ديده، و به بدگمانيت كسى سزاوارتر است كه
لَمَنْ ساءَ بَلاؤُكَ عِنْدَهُ.
از جانب تو به او ناراحتى رسيده.

روشــها
وَ لاتَنْقُضْ سُنَّةً صالِحَةً عَمِلَ بِها صُدُورُ هذِهِ الاُْمَّةِ، وَ اجْتَمَعَتْ
روشى را كه بزرگان امت بر اساس آن رفتار كرده اند، و به سبب آن در ميان مردم
بِهَا الاُلْفَةُ، وَ صَلَحَتْ عَلَيْهَا الرَّعِيَّةُ، و لاتُحْدِثَنَّ سُنَّهً تَضُرُّ بِشَىْء
الفت برقرار شده، و اصلاح جامعه بر پايه آن بوده از بين مبر، و روشى را كه به روشهاى گذشته
مِنْ ماضى تِلْكَ السُّنَنِ، فَيَكُونَ الاَْجْرُ لِمَنْ سَنَّها، وَ الْوِزْرُ عَلَيْكَ
ضرر مى زند بهوجود نياور، كه پاداش و اجربراى كسى است كه روشهاى درست را برپاكرده، وگناه از
9
 
بِـما نَقَضْـتَ مِنْـها .
بين بردن آن روشها بر گردن توست.

با دانشمندان
وَ اَكْثِرْ مَدارَسَةَ الْعُلَماءِ، وَ منافَثَةَ الْحُكَماءِ، فى تَثْبيتِ ما صَلَحَ
در استوار ساختن آنچه صلاح كار شهرهايت بر آن است، و برپا داشتن آنچه مردم
عَلَيْهِ اَمْرُ بِلادِكَ، وَ اِقامَةِ مَا اسْتَقامَ بِهِ النّاسُ قَبْلَكَ.
پيش از اين به آن مستقيم شده اند با دانشمندان و انديشمندان زياد گفتگو كن.

طبقات جامعه

وَ اعْلَمْ اَنَّ الرَّعِيَّهَ طَبَقاتٌ لايَصْلُحُ بَعْضُها اِلاّ بِبَعْض،
آگاه باش كه مردم مملكت گروههاى مختلفند كه هر گروه جز به گروه ديگر اصلاح نمى شود،
وَ لا غِنى بِبَعْضِها عَنْ بَعْض. فَمِنْها جُنُودُ اللّهِ، وَ مِنْها كُتّابُ الْعامَّةِ
و با داشتن گروهى از گروه ديگر بى نيازى نيست. اينان عبارتند از ارتش حق، و نويسندگان عمومى
وَ الْخاصَّةِ، وَ مِنْها قُضاةُ الْعَدْلِ، وَ مِنْها عُمّالُ الاِْنْصافِ وَ الرِّفْقِ،
و خصوصى، و قاضيان عدل، و مأموران انصاف و مدارا،
وَ مِنْها اَهْلُ الْجِزْيَةِ وَ الْخَراجِ مِنْ اَهْلِ الذِّمَّةِ وَ مُسْلِمَةِ النّاسِ،
و اهل جزيه و ماليات از غير مسلمان و مسلمان،
وَ مِنْها التُّجّارُ وَ اَهْلُ الصِّناعاتِ، وَ مِنْهَا الطَّبَقَةُ السُّفْلى مِنْ
و تاجران و صنعتگران، و طبقه پايين از
ذَوِى الْحاجَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ. وَ كُلٌّ قَدْ سَمَّى اللّهُ لَهُ سَهْمَهُ، وَ وَضَعَ
نيازمندان و افتادگان. خداوند سهم هر يك از اين طبقات را مقرر فرموده، و در كتابش

10

عَلى حَدِّهِ وَ فَريضَتِهِ فى كِتابِهِ اَوْ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
يا سنّت پيامبرش صلّى اللّه عليه وآله عهدى محفوظ را بر حدّ و اندازه
عَهْداً مِنْهُ عِنْدَنا مَحْفُوظاً.
واجب آن نزد ما قرار داده است.

سـپاهيان

فَالْجُنُودُ بِاِذْنِ اللّهِ حُصُونُ الرَّعِيَّةِ، وَ زَيْنُ الْوُلاةِ، وَ عِزُّ الدّينِ،
ارتش به اذن خداوند دژ مردم، و زينت حاكمان، و ارجمندى دين،
وَ سُبُلُ الاَْمْنِ، وَ لَيْسَ تَقُومُ الرَّعِيَّةُ اِلاّ بِهِمْ. ثُمَّ لا قِوامَ لِلْجُنُودِ
و راههاى امنيّت اند، كه مردم بدون آنان برپاى نمانند. سپس نظام ارتش
اِلاّ بِما يُخْرِجُ اللّهُ لَهُمْ مِنَ الْخَراجِ الَّذى يَقْوَوْنَ بِهِ عَلى جِهادِ
جز با مالياتى كه خداوند براى آنان قرار داده استوار نگردد، مالياتى كه به وسيله آن در جنگ با دشمن
عَدُوِّهِمْ، وَ يَعْتَمِدُونَ عَلَيْهِ فيما يُصْلِحُهُمْ، وَ يَكُونُ مِنْ وَراءِ
توانا مى شوند، و براى اصلاح زندگى خود به آن تكيه مى نمايند، و مايه رفع نيازمنديهاى
حاجَتِهِمْ. ثُمَّ لاقِوامَ لِهذَيْنِ الصِّنْفَيْنِ اِلاّ بِالصِّنْفِ الثّالِثِ مِنَ
آنان است. سپس كار ارتش و ماليات دهندگان استوار نگردد جز با گروه سوم كه عبارتند از
الْقُضاةِ وَ الْعُمّالِ وَالْكُتّابِ لِما يُحْكِمُونَ مِنَ الْمَعاقِدِ، وَ يَجْمَعُونَ
قضات و كارگزاران حكومت و منشيان حسابگر كه قراردادها را محكم مى كنند، و آنچه را به سود رعيّت
مِنَ الْمَنافِعِ، وَ يُؤْتَمَنُونَ عَلَيْهِ مِنْ خَواصِّ الاُْمُورِ وَ عَوامِّها.
است جمع مى نمايند، و در امور خصوصى و عمومى بر آنان اعتماد مى شود.
وَ لا قِوامَ لَهُمْ جَميعاً اِلاّ بِالتُّجّارِ وَ ذَوِى الصِّناعاتِ فيما يَجْتَمِعُونَ
و كار اينان نيز به سامان نشود جز با تاجران و صنعتگران كه آنچه براى مردم سودمند

11

 
عَلَيْهِ مِنْ مَرافِقِهِمْ، وَ يُقيمُونَهُ مِنْ اَسْواقِهِمْ، وَ يَكْفُونَهُمْ مِنَ التَّرَفُّقِ
است فراهم مى آورند، و بازارها را به آن برپا مى دارند، و به كارهايى كه به نفع مردم است
بِاَيْديهِمْ مِمّا لايَبْلُغُهُ رِفْقُ غَيْرِهِمْ. ثُمَّ الطَّبَقَةُ السُّفْلى مِنْ اَهْلِ
دست مى زنند، كارهايى كه از غير ايشان ساخته نيست. سپس جمع نيازمند و
الْحاجَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ الَّذينَ يَحِقُّ رِفْدُهُمْ وَ مَعُونَتُهُمْ. وَ فِى اللّهِ لِكُلٍّ
از كار افتاده است كه احسان و يارى ايشان لازم است. و براى هر كدام از اين گروهها نزد خداوند
سَعَةٌ، وَ لِكُلٍّ عَلَى الْوالى حَقٌّ بِقَدْرِ ما يُصْلِحُهُ،
گشايشى است، و براى هر يك از اين طبقات به مقدارى كه امور آنان را اصلاح نمايد برعهده والى حقّى است،
وَ لَيْسَ يَخْرُجُ الْوالى مِنْ حَقيقَةِ ما اَلْزَمَهُ اللّهُ مِنْ ذلِكَ اِلاّ بِالاِْهْتِمامِ
و والى از اداى آنچه خداوند برعهده او قرار داده برنيايد جز با كوشش
وَ الاِْسْتِعانَةِ بِاللّهِ، وَ تَوْطينِ نَفْسِهِ عَلى لُزُومِ الْحَقِّ، وَ الصَّبْرِ عَلَيْهِ
و يارى خواستن از خداوند، و مهيّا نمودن خود بر به كارگيرى حق و استقامت بر آن، چه اينكه
فيما خَفَّ عَلَيْهِ اَوْ ثَقُلَ. فَوَلِّ مِنْ جُنودِكَ اَنْصَحَهُمْ فى نَفْسِكَ لِلّهِ
بر او آسان باشد يا سخت. آن كه پيش تو نسبت به خداوند و پيامبر و پيشوايت
وَ لِرَسُولِهِ وَ لاِِمامِكَ، وَ اَنْقاهُمْ جَيْباً، وَ اَفْضَلَهُمْ حِلْماً، مِمَّنْ يُبْطِئُ
خيرخواه تر و پاك دامن تر و بردبارتر است او را به فرماندهى ارتشت انتخاب كن، از آنان كه دير
عَنِ الْغَضَبِ، وَ يَسْتَريحُ اِلَى الْعُذْرِ، وَ يَرْاَفُ بِالضُّعَفاءِ، وَ يَنْبُو عَلَى
به خشم آيند، و پوزش پذيرترند، و به ناتوانان مهربان، و در برابر زورمندان
الاَْقْوِياءِ، وَ مِمَّنْ لا يُثيرُهُ الْعُنْفُ، وَ لايَقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ.
گردنفرازند، واز آنان كه خشونت او را برنينگيزد، و ناتوانى وى را بر جاى ننشاند.
ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِى الاَْحْسابِ وَ اَهْلِ الْبُيُوتاتِ الصّالِحَةِ وَ السَّوابِقِ
با صاحبان مكارم و شرافت، و خانواده هاى شايسته و داراى سوابق نيكو پيوند
12
الْحَسَنَةِ. ثُمَّ اَهْلِ النَّجْدَةِ وَ الشَّجاعَةِ وَ السَّخاءِ وَ السَّماحَةِ، فَاِنَّهُمْ
برقرار كن، پس از آن با دلاورمردان و شجاعان و بخشندگان و جوانمردان رابطه برقرار ساز، زيرا اينان
جِماعٌ مِنَ الْكَرَمِ، وَ شُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ. ثُمَّ تَفَقَّدْ مِنْ اُمُورِهِمْ ما يَتَفَقَّدُ
جامع بزرگوارى، و شاخه هايى از خوبى و احسانند. سپس از آنان چنان دلجويى كن كه پدر و مادر
الْوالِدانِ مِنْ وَلَدِهِما، وَ لايَتَفاقَمَنَّ فى نَفْسِكَ شَىْءٌ قَوَّيْتَهُمْ بِهِ،
از فرزندشان دلجويى مى نمايند، و نبايد چيزى كه آنان را به وسيله آن نيرومند مى سازى در ديده ات بزرگ آيد،
وَ لاتَحْقِرَنَّ لُطْفاً تَعاهَدْتَهُمْ بِهِ وَ اِنْ قَلَّ، فَاِنَّهُ داعِيَةٌ لَهُمْ اِلى بَذْلِ
و لطفى كه نسبت به ايشان متعهد شده اى كوچك شمارى گرچه كوچك باشد، زيرا لطف تو آنان را
النَّصيحَةِ لَكَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِكَ. وَ لا تَدَعْ تَفَقُّدَ لَطيفِ اُمُورِهِمُ
نسبت به تو خيرخواه و خوش گمان مى نمايد. از بررسى امور ناچيز آنان به اميد بررسى كارهاى
اتِّكالاً عَلى جَسيمِهاً، فَاِنَّ لِلْيَسيرِ مِنْ لُطْفِكَ مَوْضِعاً يَنْتَفِعُونَ بِهِ،
بزرگشان چشم مپوش، كه نيكى اندك تو جايى دارد كه از آن بهره مند مى گردند،
وَ لِلْجَسيمِ مَوْقِعاً لايَسْتَغْنُونَ عَنْهُ.
و براى احسان بزرگ تو نيز موقفى است كه از آن بى نياز نيستند.
وَلْيَكُنْ آثَرُ رُؤُوسِ جُنْدِكَ عِنْدَكَ مَنْ وَاساهُمْ فى مَعُونَتِهِ،
و بايد برگزيده ترين سران سپاهت نزد تو كسى باشد كه در كمك به سپاهيان مواسات را رعايت نمايد،
وَ اَفْضَلَ عَلَيْهِمْ مِنْ جِدَتِهِ بِما يَسَعُهُمْ وَ يَسَعُ مَنْ وَراءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ
و از توانگرى خود به آنان احسان كند به اندازه اى كه بتواند سپاهيان و خانواده هاى آنان را كه از خود به جاى
اَهْليهِمْ، حَتّى يَكُونَ هَمُّهُمْ هَمّاً واحِداً فى جِهادِ الْعَدُوِّ، فَاِنَّ
نهاده اند اداره نمايد، تا انديشه آنان در جنگ با دشمن يك انديشه باشد، چرا كه
عَطْفَكَ عَلَيْهِمْ يَعْطِفُ قُلُوبَهُمْ عَلَيْكَ. وَ اِنَّ اَفْضَلَ قُرَّةِ عَيْنِ الْوُلاةِ
عنايت تو نسبت به آنان دلهايشان را متوجه تو مى 

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید...ضمن تشکر از استاد عزیز و بزرگوارم اقای احمد شفا زاده که در ساخت و راه اندازی این وبلاگ مرا تشویق و راهنمایی کردند.. در عصري که گستره اطلاعات و دانش لحظه به لحظه فزون‏تر مي‏شود، بشر ناگزير از ايجاد نظام‏هاي قوي و منسجم اطلاع‏رساني است. در هر رشته روزانه صدها کتاب، مقاله، پايان‏نامه، نرم‏افزار و ديگر منابع اطلاعاتي توليد مي‏شود که هر يک سخني نو براي گفتن دارد و محققان نيز از محتواي آن بي‏نياز نيستند. در اين عرصه تنها ياريگر پژوهشگران پايگاه‏هاي اطلاع‏رساني هستـند ..هدف از راه اندازی این وبلاگ ترویج فرهنگ اطلاع رسانی و وبلاگ نویسی قرانی و استفاده از ابزارهای به روز برای تبلیغ دین اسلام است
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان قران و آدرس quranislam.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 63
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 64
بازدید ماه : 302
بازدید کل : 67961
تعداد مطالب : 50
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1


زیارت عاشورا